نگارش پنجم -

درس 11 نگارش پنجم

mahla s ..

نگارش پنجم. درس 11 نگارش پنجم

سلام میشه نگارش درس ۱۱, دو صفحه اخرش رو بفرستید ؟ از گوگل هم بود مشکلی ندارع . فقط ۲ صفحه اخر مرسی به نفر اول معرکه می دم

جواب ها

جواب معرکه

زرنگ کلاس

نگارش پنجم

جواب صفحه ۵۹ نگارش پنجم ✔ ب) کدام یک از متن ها را بهتر فهمیدید؟ چرا؟ پاسخ: متن شماره ۲، زیرا در این متن علائم نگارشی بکار رفته است. این علائم ،خواندن و فهم متن را راحت تر می کنند. ✔ پ)متن زیر را بخوانید و نشانه گذاری کنید. پاسخ: مردی تخم عقابی پیدا کرد و آن را در لانه ی مرغی گذاشت[.] جوجه عقاب با بقیه ی جوجه ها از تخم بیرون آمد و با آنها بزرگ شد[.] در تمام زندگیش[،] او همان کارهایی را انجام داد که مرغ ها می کردند[.] برای پیدا کردن کرم و حشرات[،] زمین را می کند و قدقد می کرد و گاهی هم با دست و پا زدن بسیار[.] کمی در هوا پرواز می کرد[. سال ها گذشت و عقاب پیر شد[.] روزی پرنده ی باعظمتی را بالای سرش بر فراز آسمان دید و با خود گفت[:] «چه باشکوه[!] این همه زیبایی[،] این همه قدرت[!]» سپس از همسایه اش پرسید[:] «این کیست[؟]» همسایه اش پاسخ داد[:] «این عقاب است[،] سلطان پرندگان[.] او متعلق به آسمان است و ما زمینی هستیم[.]» جواب صفحه ۶۰ نگارش پنجم داستان «راز گل سرخ» (بخوان و بیندیش فصل سوم) را یک بار دیگر بخوانید و خلاصه ی آن را بنویسید، سپس نام جدیدی برای آن انتخاب کنید. خلاصه  شکرگزاری خداوند متن: در یک دشت زیبا و بزرگ، پروانه ای زندگی می کرد، که خیلی زیبا بود. او خیلی مغرور بود، هر روز صبح به برکه می رفت و صورتش را با شبنم گل ها می شست و به بقیه پروانه ها اهمیت نمی داد. یک روز بقیه پروانه ها تصمیم گرفتند که پروانه نتواند خودش را در آب ببیند. صبح روز بعد، پروانه به برکه رفته تا خودش را در آب ببیند، اما نسیم ملایمی آمد و آب برکه تکان خورد و موج کوچکی به وجود آمد و پروانه نتوانست خودش را ببیند، و او ناراحت شد و رفت. گل سرخ و زیبایی را دید و به او گفت: چقدر زیبایی، گل گفت: «از گلبرگ هایم تشکر کن، زیبایی من به خاطر این هاست.» گلبرگ ها گفتند: «از ما تشکر نکن، از برگ ها تشکر که نور خورشید را می گیرند و برای ما غذا درست می کنند تا ما خوش رنگ شویم.» برگ ها گفتند: «از ساقه ها تشکر کن که آب و مواد لازم را به ما می دهند.» ساقه ها گفتند: «از ما تشکر نکن، از ریشه تشکر کن که آب و مواد لازم را از زمین می گیرد و به من می دهد. رشته گفت: «از من تشکر نکن، از زمین تشکر کن، چون آب و مواد لازم را به من می رساند.» زمین گفت: «از من تشکر نکن، از خورشید تشکر کن که، آب دریاها و اقیانوس ها را بخار می کند. تا از ابرها برف و باران ببارد تا شما رشد کنید.» خورشید گفت: «از من تشکر نکنید، باید از خداوند مهربان تشکر کنیم که، همه ی ما و زیبایی ها را آفریده است و وظیفه ی همه ی ما را مشخص کرده است. اوست که خالق همه ی زیبایی ها است.» پروانه به فکر فرو رفت و متوجه شد که همه ی زیبایی هایش را خداوند به او داده است. از آن روز به بعد پروانه دیگر خود را در آب برکه نگاه نکرد و با دوستانش مهربان شد  

سوالات مشابه

Nn Kk

درس 11 نگارش پنجم

ببخشید هرکس درس های نگارش را جواب داده بفرسته از گوگل نباشه معرکه میدم

بدون نام .....

درس 11 نگارش پنجم

سلام هرکی صفحه ی ۶۰ نگارش را بفرسته بهش معرکهههههه میدم. به شرطی که عکس از اینترنت نباشه

بدون نام .....

درس 11 نگارش پنجم

سلام عکس کتاب نگارش خودتون صفحه ی ۶۰ را برام بفرستین. معرکه میدم ولی اگه از اینترنت باشه معرکه نمیدم. عکس واضح باشه لطفا. معرکه دارههههههه